ابعاد راهبردی پاسخ ایران
به ترور در قلب تهران و بیروت
«علیرضاعرب»
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا)، علیرضاعرب روزنامه نگار و کارشناس مسائل رژیم صهیونیستی مشخصات و ابعاد راهبردی پاسخ ایران به ترور در قلب تهران و بیروت را در تحلیلی به شرح زیر مطرح کرده است:
الف-علل دو ترور در تهران و بیروت:
ترور اسماعیل هنیه در قلب تهران، مصداق عبور اسرائیل از تمامی خطوط قرمز سیاسی، دیپلماتیک، نظامی، امنیتی محسوب می شود. میزان خشونت اسرائیل رابطه مستقیم با تضعیف و تخریب روزافزون اوضاع امنیتی، نظامی، سیاسی و دیپلماتیک آن در جنگ فرسایشی چند جبهه ای و چند عرصه ای نه ماهه در غزه دارد.
ترور هنیه و شهادت ایشان در تهران، در راستای تلاش اسرائیل جهت احیاء حیثیت و اعتبار اطلاعاتی و نظامی اش که در 7 اکتبر(15 مهر 1402) فروپاشید محسوب می شود؛ طی 10 ماه اخیر اسرائیل در باتلاق یک جنگ نظامی فرسایشی، چندجبهه ای و چند عرصه ای فرورفته است. اسرائیل از نظر کمبود تسلیحات، ترتیب و استقرار نیروها در جبهه شمالی، نوار غزه و کرانه باختری، اقتصاد ملی، فرسودگی ذخایر، وضعیت روابط با آمریکا و مشروعیت بین المللی و تا حدی داخلی به شدت از جنگ 10 ماهه متاثر شده و تحت فشار است.
با توجه به محدودیت های ژئوپلتیک اسرائیل، جنگ فرسایشی چند جبهه ای و چند عرصه ای، بدترین سناریو برای اسرائیل محسوب می شود و اعتبار نظامی، سیاسی و بین المللی آن را به شدت تضعیف کرده و پایانی هم بر آن متصور نیست. 10 ماه جنگ در غزه، تصویر قدرت نظامی اسرائیل در خاورمیانه را از بین برده و به شدت تضعیف کرده است. لذا اسراییل با ترور دو شخصیت اصلی و مهم(هنیه در تهران و حاج محسن در بیروت)، در دو پایتخت مقاومت (تهران و بیروت)، و استفاده از قابلیتهای نظامی و اطلاعاتی برتر، درصدد ترمیم و تقویت تصویر قدرت اطلاعاتی و نظامی خود بود.
کارکرد دیگر این نوع ترورها، پیام مشخص به فرد فرد فرماندهان و شخصیتهای ارشد است مبنی بر این که با برنامهریزی یا تصمیم گیری به حملات به اسرائیلیها، جان خود را در معرض خطر مستقیم قرار میدهند. در مجموع اسرائیل درصدد بهره گیری از توانایی های اطلاعاتی و تکنولوژیک خود در چهار چوب یک "جنگ اطلاعاتی" با محور مقاومت اقدام کرده است تا شاید بتواند حداقل با احیاء اعتبار و حیثیت اطلاعاتی اش، شکست در "جنگ فرسایشی" را حداقل در سطح افکار عمومی داخلی و خارجی جبران کند.
این ترور وقیحانه، احساسات ضد اسرائیلی در حامعه فلسطینی، ایرانی، کشورهای اسلامی و عربی منطقه را تقویت کرده است و هم گرایی و وحدت شیعه و سنی را تقویت کرده است همچنین این ترور، واکنش مذبوحانه اسرائیل به تضعیف بازدارندگی اش از 7 اکتبر تا ده ماه از جنگ غزه محسوب می شود. ترور مهمان ایران در قلب تهران، ترور عالم سنی مجاهد در قلب جهان تشیع، وجهه اسرائیل را در ایران و فلسطین و جهان اسلام و عرب بیش از پیش مخدوش و منفی کرده است.
این ترور بسیاری از مسلمانان و عرب ها و ایرانیان و فلسطینی ها را خشمگین کرده است. برخی از اسرائیلی ها که مشتاق و حامی توافق آزادی اسیران (گروگان ها) و آتش بس در غزه بودند نیز از این اقدام نتانیاهو خشمگین هستند. حتی دولت بایدن نیز از این اقدام تحریک آمیز نتانیاهو که سبب گسترش تنش در منطقه در بحبوحه کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری ایالات متحده شده خشمگین و ناراحت است.
ب-پیامدهای ترور ها:
به احتمال فراوان ترور هنیه، سبب تشدید تنش در منطقه غرب آسیا خواهد شد و حتی انتخابات ریاست جمهوری امریکا را تحت تاثیر قرار خواهد داد. همچنین در عرصه داخلی فلسطین سبب ارتقاء بیش از پیش جایگاه، اعتبار و مشروعیت حماس و گفتمان مقاومت در جغرافیای فلسطین خواهد شد. به احتمال فراوان این ترور مذاکرات آتش بس را متوقف خواهد کرد و تحت این شرایط بر جنگ غزه پایانی متصور نیست.
ج- مشخصات و ابعاد پاسخ ایران و محور مقاومت :
پاسخ ایران و محور مقاومت ترور یک استراتژی محسوب نمی شود. ترورها به ندرت می توانند عناصر بنیادین، پارامترها و دینامیسم یک جنگ یا منازعه را تغییر دهند و به ندرت واجد پیامدهای استراتژیک هستند. واضح تر اینکه، ترور هنیه در تهران "جنگ فرسایشی" که محور مقاومت به زعم و نظر اسرائیلی ها در هفت جبهه علیه آن ها به راه انداخته را متوقف نخواهد کرد. اسرائیل در هفت جبهه درگیر جنگ فرسایشی طولانی مدت است.
اسرائیل دو موفقیت تاکتیکی در قالب این دو ترور داشته اما اسرائیل 10 ماه است که در موقعیت استراتژیک نامناسب و تضعیف کننده ای قرار گرفته و توسط گروه های مقاومت در حلقه ای از آتش محاصره و گرفتار شده، و با محکومیت جهانی بی سابقه ای مواجه گشته و بدون اینکه طرح ژئوپلتیکی برای رهایی از این مخمصه داشته باشد در انزوای وسیع بین المللی قرار گرفته است. اما پاسخ ایران و محور مقاومت پس از این دو ترور وقیحانه در قلب تهران و بیروت، باید بسیار سخت و دردناک برای اسرائیل باشد. ترور هنیه در تهران آشکارا مصداق اقدامی بسیار تحریک آمیز و در راستای گسترش تنش محسوب می شود.
اسرائیل می توانست هنیه را در سایر کشورهای منطقه ترور کند؛ اما به نحوی هدفمند در جریان سفر وی به تهران برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران این اقدام را انجام داد. ایران مجبور به پاسخ سخت و دردناک است. بنابراین اکنون توپ در زمین ایران و محور مقاومت است و تصمیم گیری در مورد افزایش تنش با ایران است.
پاسخ ایران باید متناسب و البته سنجیده باشد به نحوی که پس از پاسخ بتوان مدیریت تنش انجام داد تا منجر به یک جنگ گسترده نشود و موجب ورود مستقیم آمریکا به منازعه نگردد که از نظر ایران مخرب محسوب می شود. پاسخ متفاوت سخت، دردناک، بازدارنده، اما سنجیده لازم است و رعایت دقیق این مرزها واکنش ایران و محور مقاومت را پیچیده کرده است.
بنابراین، منطقا پاسخ فوری مطلوب نیست. محور مقاومت و ایران جهت پاسخ موثر می توانند از روش های گوناگون استفاده کرده و اهداف مختلفی را در اسرائیل انتخاب کنند. ایران و محور مقاومت می توانند اسرائیل را از طرق مختلف به نحوی استراتژیک، غافلگیر کنند. مساله اصلی برای ایران احیاء و ازتقاء معادلات بازدارندگی است.
اصل بازدارندگی نباید تحت الشعاع هیچ امر و مساله ای دیگری قرارگیرد. اما از سوی دیگر پاسخ ایران و محور مقاومت نباید به یک جنگ گسترده و اجماع ساز در سطح منطقه و عرصه بین المللی منجر شود.
بنابراین در ضمن آمادگی جهت پاسخ سخت و دردناک باید از دیپلماسی و رایزنی های موثر و هدفمند در سطح منطقه و عرصه بین المللی نهایت استفاده را برد و فرصت سازی کرد. دلیل اصلی ترورهای اسرائیل، احیاء و ارتقاء معادلات بازدارندگی و احیاء و ارتقاء اعتبار سیستم های امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل بوده است.
دو ترور بزرگ اسرائیل در راستای برقراری مجدد بازدارندگی مقابل ایران و حزبالله بود. برای ایران نیز مساله اصلی باید احیاء معادلات بازدارندگی باشد. بعد از 7 اکتبر، معادلات بازدارندگی در منطقه غرب آسیا به نحوی بنیادین دچار تحول شده است و محور مقاومت و به ویژه جمهوری اسلامی ایران باید این تحول را به رسمیت شناخته و معادلات بازدارندگی و استراتژی امنیتی و نظامی خود را با شرایط جدید متحول سازد. لذا پاسخ محور مقاومت و ایران باید همسو، هم افزا، سخت و دردناک و بازدارنده باشد. این پاسخ دردناک و بازدارنده باید سطوح دیپلماتیک، نظامی و امنیتی را شامل گردد. یک پاسخ هدفمند که هزینه قابل مشاهده ای را به اسرائیل تحمیل می کند و در عین حال از یک جنگ گسترده و تلفات سنگین به غیرنظامی اجتناب کند، مطلوب است.
این پاسخ، باید تاکیدی موکد بر "تواناییهای استراتژیک" ایران و محور مقاومت بوده و تاکیدی موکد بر "نقاط ضعف راهبردی" اسرائیل باشد تا سبب تحقیر رژیم صهیونیستی شود. لذا منطقاً پاسخ مذکور، باید همسو، هم افزا و هماهنگ میان اضلاع مختلف محور مقاومت و با تاکید بر مزیت عمق استراتژیک و جغرافیای وسیع مقاومت به عنوان مزیتی راهبردی در مقابل دشمنی که فاقد عمق راهبردی است، باشد.
پاسخ باید مجازات عبور اسرائیل از تمامی خطوط قرمز باشد. پاسخ باید غیرعادی، متفاوت و سخت اما قابل مهار باشد تا دامنه تنش محدود بماند. این پاسخ باید حس امنیت را در داخل و خارج ایران تقویت کند. پاسخ مزبور باید قاطع و البته کم هزینه باشد تا بتوان بعد از اعمال آن مدیریت تنش موثری انجام داد تا منجرربه جنگ گسترده و ورود مستقیم آمریکا نشود. پاسخ ایران و محور مقاومت باید ضعف عمق استراتژیک اسرائیل و نقطه قوت محور مقاومت در این خصوص را مشخص و برجسته سازد. منطقا حذف فرماندهی ارشدی مطلوب ارزیابی می شود. منطقا و طبعا منطقه الجلیل و جوامع شمالی اسرائیل هزینه بیشتری خواهند داد و شهرهای مهم و بزرگی مثل تل آویو ،حیفا و نهاریا معادل تهران و بیروت مورد نظر خواهند بود. پاسخ باید از پاسخ قبلی در 14 آوریل 2024م قوی تر و موثر تر باشد.
در 14 آوریل از یک دور حملات با پهباد، موشک های کروز، موشک های بالستیک استفاده شد اما اکنون می توان از چندین دور از حملات از جغرافیاهای مختلف لبنان ایران عراق و سوریه و یمن بهره گرفت. به این ترتیب احتمال عبور پرتابه ها و مهمات از سامانه های دفاعی چند لایه اسرائیل افزایش یافته و ضمناً هرچه بیشتر ذخایر دفاع هوایی اسرائیل تخلیه خواهند شد که هردو امر مطلوب است. منطقاً حملات به عمق و مرکز اسرائیل مورد انتظار و قابل پیش بینی است. این بار محور مقاومت باید تلاش کند تا سطح هماهنگی و همکاری موثرتری را نشان دهد. در جبهۀ دیپلماتیک، حماس باید مذاکرات جهت توافق آتش بس و تبادل اسیران(گروگان ها) را تعلیق کند تا این پیام واضح به جامعه اسرائیل منتقل شود که نتانیاهو مخالف صلح است و ترورها،حملات و فشار نظامی سبب عقب نشینی حماس از مطالبات و خواسته ها و مواضع برحقش نخواهد شد بلکه برعکس شرایط حماس را سخت تر خواهد کرد.
تعلیق جدی مذاکرات توسط حماس فشار داخلی بر دولت نتانیاهو را بیش از پیش افزایش خواهد داد و اختلافات دولت بایدن با دولت نتانیاهو را نیز افزایش خواهد داد. لازم به ذکر است که نتانیاهو در دیدار اخیر خود با جو بایدن در واشنگتن، هیچ نشانه ای مبنی بر تمایل به آتش بس ارائه نکرد و این برای دولت آمریکا نامطلوب است.
افزایش تنش در کرانه باختری و ترجیحاً در سایر سرزمین های اشغالی پاسخی مناسب و دردناک برای اسرائیل خواهد بود و باید در دستور کار محور مقاومت قرار گیرد.
لازم به ذکر است که با انتشار خبر ترور اسماعیل هنیه در تهران توسط اسرائیل، راهپیمایی ها و تظاهرات به سرعت در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی برگزار شد و این امر احتمال افزایش تنش را افزایش داده است. عملیات استشهادی در 1948 و قدس نیز منطقا و طبعا فشار زیادی بر دولت نتانیاهو وارد خواهد ساخت.
در مجموع پاسخ بزرگ محور مقاومت، باید یک پاسخ ترکیبی، متنوع، هم افزا، هماهنگ و همسو باشد و نشانگر دست پر و بالای مقاومت در جغرافیای وسیع مقاومت و با بهره گیری از امکانات بومی، مردمی، متنوع و متعدد آن خواهد بود و تزلزل و ضعف و آسیب پذیری های متعدد و متنوع اسرائیل را عیان خواهد کرد.
لازم به ذکر است تمهیدات و ترتیبات منطقی و دقیق ایران و محور مقاومت جهت عدم ورود مستقیم آمریکا به منازعه، منطقاً مطلوب و مثبت ارزیابی می شود اما نباید سبب اعمال پاسخی غیر موثر که قادر به احیاء و ارتقاء معادلات بازدارندگی مقابل اسرائیل شود، منجر گردد.
انتهای پیام/م.د
صفحات اجتماعی
اینستاگرام تلگرام توییتر آر اس اس